ریزعادت ها

ریزعادت ها - hesesabz

استفان گایز در کتاب خود به نام  «ریزعادت ها»  از تجربه شخصی خود درباره ایجاد عادتی مفید چنین نوشته است؛

چالش یک حرکت شنا:

” من مشکلی داشتم که باید آن را حل می کردم و آن ورزش کردن و تناسب اندام بود، هر از گاهی تمرین را شروع می کردم و برای مدت کوتاهی به خودم انگیزه می دادم اما طولی نمی کشید که از انجامش طفره می رفتم و آن زمان بود که ورزش کردن امری ناخوشایند در زندگی ام محسوب می شد، در واقع یک تمرین سی دقیقه ای برایم شبیه به فتح قله اورست بود”

او راه حل جالبی را انتخاب کرد؛ با خود فکر کرد به جای پذیرش تمرین سی دقیقه ای سخت که با عرق ریختن و دشواری همراه است، فقط یک حرکت شنا بزند!

ابتدا خنده اش گرفت و با خود فکر کرد  “خیلی بیخود است، یک حرکت شنا به کسی کمکی نمی کند، لازم است کاری بیش از این انجام دهم”

اما وقتی با خود اندیشید، به این نتیجه رسید که آنچه مسلم است با فکر به حرکت سی دقیقه ای هیچ کاری انجام نمی د هد، پس با خود گفت: ” هرچه باداباد، همان یک حرکت را انجام می دهم”

روی زمین خم شد و همین زمان بود که یک حرکت شنا زندگی اش را برای همیشه تغییر داد!

این حرکت نقطه آغاز یک تمرین سی دقیقه ای بود، یک حرکت شنا تبدیل به چندین شنا شد.

پس ازمدتی احساس کرد کافیست اما در درونش نیرویی او را قلقلک می داد که بد نیست چند حرکت بارفیکس هم بزنیم.

حرکت بارفیکس برایش سحت نبود که بخواهد از انجامش منصرف شود پس چند بار بارفیکس را نیز انجام داد ، عضلاتش در حال گرم شدن بودند و انگیزه اش برای انجام حرکات اضافی بیشتر شده بود.

اما هنوز هم قدرت مقاومت درونی بیشتر از انگیزه اش بود.

مدتی به همین شکل پیش رفت؛ در حین انجام حرکت شنا به خودش میگفت ” خوب یکی دیگه، دوتا دیگه و با هدفگذاری های کوچک حرکات بیشتری را انجام می داد.

پس از مدتی، دشکی پهن کرد و با یک ویدیوی آموزشی درباره حرکات ورزشی همراه شد و  در واقع این همان روزی بود که او یک حرکت شنا را به یک ورزش سی دقیقه ای به ظاهر غیرممکن تبدیل کرده بود.

او در اینجا دو نکته مطرح کرده است:

  • اول اینکه؛ حتی تعداد کمی شنا در روز باعث تغییر در نحوه ی عملکرد فیزیکی، روانی و ذهنی فرد می شود و با این حرکت دروناً احساس قدرت در عضلات و بهبود وضعیت بدنیمان را خواهیم داشت.
  • دوم اینکه، کم کم تمرین کردن به شکل یک عادت در خواهد آمد، او با همین چالش ناچیز، هر روز در حال ورزش کردن بود و انجام تمرینات به شکل منظم برایش آسان تر می شد.
او درواقع از ریزعادت ها برای رسیدن به یک عادت جدید استفاده کرد.

شالوده سیستم ریزعادت ها بر این مبناست که گام ها به طرزی احمقانه کوچک میشوند.

شیوه کاری ریزعادت ها استفاده از اندکی نیروی اراده است تا با آن خود را وادار به انجام کاری کنیم. انجام یک حرکت شنا یا خلق چند ایده، مستلزم اراده زیادی نیست.

حتی اگر از انجام تقاضاهای کوچکتان فراتر نروید، این رفتار مقدمه ای برای تبدیل شدن به آن عادت می شود.

ریزعادت، رفتار مثبت بی نهایت کوچکی است که شما هر روز خودتان را وادار به انجام آن می کنید.

گام های کوچک همیشه نتیجه بخش هستند  عادت ها هم بر اثر تداوم شکل میگیرند.

عادت به نوشتن 1000 کلمه در روز به نوشته شدن 365000 کلمه در سال می انجامد. حفظ دولغت انگلیسی به یادگیری 730 لغت انگلیسی در سال می انجامد.

پس برای شروع کاری و رسیدن به هدف از ریزعادت ها شروع کنید.

با شروع اندک و وارد شدن به واقعیت انجام کار، ذهن شما در می یابد که یک کار به آن اندازه که در وهله اول دشوار به نظر می رسید سخت نیست و برداشتن گام بعدی نیز سخت نخواهد بود.

چیزی که باید به خاطر بسپاریم این است که اگر تغییرات به صورت ناگهانی و وسیع برای مغز رخ دهد مغز به سرعت به روال روتین و راحت خود پناه میبرد؛ اما اگر تغییرات به آرامی و به میزان اندک به او القا شود تنها امکان دارد نسبت به کشف و بررسی آنها کنجکاو شود نه که بترسد.

پس همین حالا دست به کار شوید؛ مدت هاست که به دنبال کدام رویای خود هستید اما آن را سخت و دشوار میبینید و همین امر جلوی شما را برای شروع می گیرد؟! الان نوبت آن است که با قدم های کوچک شروع کنید.

داستانی را برایتان نقل میکنم :

دو دوست بودن که به دلیلی خانه هر دو ویران شد، برای چند روز هر دو نالان و گریان نشسته بودند و به خرابی های خانه هایشان مینگریستند و آه می کشیدند، دوست اول به دوست دوم گفت کافیه، حالا که هیچکس به فکر ما نیست باید خودمان دست به کار بشیم و کاری برای خودمان انجام بدیم.

دوست شماره دو گفت: مگه خانه ساختن کار ماست؟ من نمیتونم باید بیان به ما رسیدگی کنن.

اولی از همون روز شروع کرد روزی 10 خشت رو روی هم گذاشت و دومی همچنان نشسته بود و ناله میکرد و منتظر بود کسی براش کاری انجام بده.

مدتی بعد خانه اولی ساخته شده بود، شاید به زیبایی آنچه باید، نبود اما سرپناهی امن بود؛ درحالیکه نفر دوم هنوز آه میکشید و منتظر یک ناجی نشسته بود

این مثال را مطرح کردم که تشخیص دهید که با عادت های کوچک (10 آجر، 10 آجر) میتوانید عادت های بزرگ (یک خانه) ایجاد کنید و با عادت های بزرگ میتوانید موفقیت های بزرگ دست یابید.

گام های کوچک و نیروی ااراده با هم شما را برنده می کنند

مادامی که اراده کافی برای انجام کاری داشته باشید، می توانید برای انجام آن اقدام کنید. گام های کوچک به اراده کمی نیاز دارندیا حتی گاهی به هیچ اراده ای نیاز ندارند. اگر خود را به سمت گام های کوچک سوق دهید کم کم می توانید خود را در حال انجام کارهای بزرگتری ببینید، امتحان کنید.

نکته آخر اینکه انتظار نداشته باشید یک عادت به سرعت در شما نهادینه شود باید صبور باشید و به همین شکل ادامه دهید.


برگرفته از: کتاب ریزعادت ها اثر استفان گایز، ترجمه نحله رحمانیان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *