زندگی بدون درد و رنج

زندگی بدون درد و رنج -hesesabz

آیا زندگی بدون درد و رنج ممکن است؟!

فکر می کنید زندگی بدون درد و رنج یعنی رفاه کامل ؟! حدود دوهزاروپانصد سال پیش، در دامنه تپه­ های هیمالیا (نپال امروزی) پادشاهی صاحب فرزندی پسر شد، او دور دیوار کاخ دیواری عظیم کشید و پسر را در زیبایی و نعمت دور از هرگونه ناراحتی و دردی بزرگ کرد، دوران کودکی شاهزاده اینگونه سپری شد، اما به ­رغم تمامی تجملات شاهزاده تبدیل به جوانی افسرده شد.

او زندگی را بیهوده می­ دید و  هرچه پدر به او می ­داد نه ارزشی داشت و نه مفهومی.

شبی شاهزاده از قصر بیرون زد تا دریابد آن ­سوی دیوارها چیست، از آنچه می­ دید به شدت به وحشت افتاد.

او برای نخستین ­بار در زندگی­ اش با درد و رنج بشری آشنا شد، بیماری، بی­ خانمانی و مرگ را دید.

شاهزاده به قصر بازگشت و خود را در بحران هستی یافت، شروع به بهانه­ گیری از همه چیز کرد و سرانجام به این نتیجه رسید که این ثروتش است که باعث چنین تجربه تلخی شده است، پس از کاخ فرار کرد.

او از همه چیز گریخت، از تاج و تخت و ثروت و تمامی متعلقاتش، در خیابان­ ها می ­خوابید و خود را با گرسنگی شکنجه می­ کرد و مانند گدایان لقمه نانی را می­ جست.

سالها به این حالت گذشت تا شاهزاده متوجه شد که تنها هدفش آشنایی با درد و رنج نیست، بلکه شهود و بصیرتی را می ­جست که هنوز پیدا نکرده بود.

شاهزاده فهمید: ” درد و رنج زندگی خُردکننده است و الزاماً با مفهوم نیست” پس او باید راه دیگری می ­یافت.

شاهزاده سر و ظاهرش را تمیز کرد و رفت و درخت بزرگی را در کنار رودی یافت و تصمیم گرفت تا زمانی که به نتیجه­ ای نرسد از آنجا بلند نشود.

در افسانه­ ها شاهزاده به مدت چهل و نه روز بی حرکت آنجا نشست و به کشفیات عمیقی دست یافت.

او فهمید :

  • زندگی خود شکلی از رنج کشیدن است و زندگی بدون درد و رنج ممکن نیست؛ دولتمند به لحاظ ثروتش رنج می­کشد و فقیر به لحاظ فقرش.
  • افراد بی کس­ و کار از نبود خانواده رنج می ­برند و فرد خانواده­ دار به لحاظ وجود خانواده.
  • کسانی که در جستجوی لذت­های دنیا هستند درد خود را دارند و پرهیزکاری نیز مایه درد و رنج گروهی دیگر است.

البته مفهومش این نیست که همه دردها یکسانند، برخی بسیار دردناکترند. در هر صورت همه ما باید رنج بکشیم.

سالها بعد شاهزاده به فلسفه خود دست یافت و آن را با جهانیان سهیم شد.

“درد و رنج و زوال اجتناب ناپذیرند و ما در برابر آن نباید مقاومت کنیم”

بعدها شاهزاده به نام بودا شهرت یافت.

بزرگترین حقیقت زندگی ناگوارترین چیزهایی است که می­ شنویم.

 

شاید فکر یک زندگی بدون درد و رنج، زندگی شاد و بی مشکل ابدی دهانتان را آب بیندازد اما اینجا، روی کره زمین، مشکلات هرگز متوقف نمی­ شوند و زندگی بدون درد و رنج چیزی جز خیال و توهم نیست.

ما به این دلیل ساده رنج می ­بریم زیرا رنج کشیدن از نظر زیستی مفید است.

رنج کشیدن عاملی برگزیده در طبیعت است برای تغییری الهام بخش، ما به گونه ای تکامل یافته ­ایم  که همواره به میزان خاصی ناراضی و ناامید باشیم و احساس نا امنی را تجربه کنیم.

زیرا مخلوقی با نارضایتی و احساس ناامنی خفیف است که برای ابداع راه جدید دست به هر کاری می ­زند، انسان وقتی دید در تاریکی چیزی نمی­ بیند و از این وضعیت رنج کشید به فکر اختراع برق افتاد تا روشنایی برای رهایی از این رنج و سختی در اختیار داشته باشد.

مورد ساده­ تری مثل برخورد انگشت پایتان را با جسمی بی­ جان در نظر بگیرید، احتمالاً فریاد بلندی کشیده ­اید و شیء بی­جان را مقصر دانسته ­اید “ای میز ابله”، یا گفته­ اید: “این میز چرا اینجاست!” این درد ناشی از سیستم عصبی ماست وقتی به جایی برخورد می­ کنیم، سیستم عصبی با دردی که به ما می ­دهد، به ما نشان می­ دهد که باید به چه چیزهایی توجه کنیم، محدودیت هایمان را درک کنیم و حد و مرزمان را بدانیم.

اجتناب از درد مفید نیست، زیرا در زمان­هایی درد می ­تواند اهمیت مرگ یا زندگی را برایمان داشته باشد.

درد روانی همانند درد جسمانی، نشانه­ ای از نبود تعادل , حد و مرزی که نادیده گرفته شده است می­ باشد و مانند درد جسمانی درد روانی الزاماً همواره بد و ناگوار نیست. در پاره ­ای موارد تجربه دردی روانی یا عاطفی می­ تواند سالم و ضروری باشد.

همانطور که درد ناشی از ضربه به پایمان به ما یاد می­ دهد که مراقب اطرافمان باشیم، درد شکست و طرد شدن به ما می­ آموزد که در آینده مرتکب همان اشتباه نشویم.

  • زندگی زنجیره­ ای پایان ­ناپذیر از مسائل است، حل مسئله­ ای معادل خلق مسئله­ ای دیگر است.
  • مسائل هرگز متوقف نمی ­شوند؛ آنها فقط معاوضه می­ شوند یا رشد می ­کنند.
  • امیدوار نباش زندگی بی مسئله ای داشته باشی، در عوض به امید زندگی با مسائل خوب باش.
  • آرزو نکن کارها آسانتر باشد، آرزو کن تو بهتر باشی.
  • راز موفقیت در حل مسائل است نه اینکه مسئله­ ای نداشته باشید.

شادی را چگونه به دست آوریم

یادمان باشد شادی نیازمند تلاش است و از مشکلات ناشی می ­شود. لذت و شادی مانند گل های آفتابگردان و مروارید روی زمین سبز نمی­ شوند.

شادی الگوریتمی است و می ­توان با تلاش به آن دست یافت. مثل تلاشی که برای ورود به دانشگاه به خرج می­ دهید، یا تلاشی که برای ساختن یک لوگوی پیشرفته می­ کنید. اگر ایکس را به دست آورم خوشحال می ­شوم، اگر شبیه ایگرگ شوم خوشحال می­ شوم، اگر با فردی مانند زد آشنا شوم خوشحال می ­شوم.

اما این فرضیه ­ها خود مشکل هستند، شادی معادله ­ای حل ­نشدنی است، با ورود به دانشگاه و رسیدن به شادی، مشکلات درس آغاز می­ شود و باز به دنبال حل مسئله  و شادی حاصل از آن هستیم.

با رسیدن به فرد مورد نظر شاد می­ شویم اما به هر حال بهترین زندگی­ ها  نیز گاه با فراز ون شیب ­هایی رو به­ رو هستند و باز مسائلی دیگر که برای رسیدن به شادی مجدداً نیاز به تلاش دارند.

تعییین کننده موفقیت شما (از چه میخواهید لذت ببرید؟) نیست. سؤال این است (چه دردی را حاضرید تحمل کنید؟) مسیری که به شادی ختم می ­شود، مملو از ناهمواری و شکست هاست. شما فقط آخر راه افراد موفق را می­ بینید و با خود تصور می ­کنید چقدر موفق است و گمان می­کنید به راحتی به چنین جایی رسیده، اما آنچه که ندیده اید و نمی ­دانید سختی­ها و شکست­هایی است که گذرانده و هربار مجدداً از جایش بلند شده است.

شکست ها از ما انسان های توانمندتری می سازند، زیرا ما بهترین درس ها را در زمان سختی ها آموخته ایم

همچنبن بخوانید: چگونه شاد باشیم


 

برگرفته از کتاب “هنر ظریف بی خیالی؛ نوشته مارک مانسون؛ ترجمه منیژه شیخ جوادی.

One thought on “زندگی بدون درد و رنج

  1. Pingback: هنر ظزیف بی خیالی , مجله انگیزشی حس سبز، کتابخوانی, معرفی کتاب, کتاب بخوانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *