«به حلقه بازخوردی از جهنم ( حلقه جهنمی )خوش آمدید»
شما از انجام کاری دچار اضطراب می شوید و این اضطراب شما را دچار فلج می کند از خودتان می پرسید چه بلایی بر سرم آمده ؟ حالا نگران اضطرابتان می شوید و همین امر موجب اضطراب بیشترتان می شود و این چرخه به همین نحو ادامه دارد. (حلقه جهنمی)
یا مثلاً شما مشکل خشم دارید، کوچکترین و احمقانه ترین نکته شما را خشمگین می سازد. اما دلیلش را نمی دانید و این نکته که خیلی زود از کوره در می روید شما را می آزارد و بعد در اوج خشم در میابید این شرایط دائمی از شما انسانی پست و فرومایه ساخته است و همین امر موجب نفرت از خود می شود.
یا در تمام مدت نگران انجام دادن کارها هستید. بعد، از این همه نگرانی نگران می شوید.
یا با ارتکاب هر اشتباهی چنان دچار احساس گناه می شوید که احساس گناه شدیدتری را تجربه می کنید.
یا احساس اندوه و تنهایی می کنید و همین فکر کردن به اندوه و تنهایی شما را اندوهناک تر می کند.
این حلقه جهنمی به شکل پدیده ای شایع در آمده و بسیاری از ما را دچار استرس و نفرت کرده است.
شما هر روز در اینستاگرام، فیسبوک و حتی در تلویزیون انسانهای موفق و خوشبختی را می بینید و هر لحظه بیشتر و بیشتر احساس می کنید که یک بازنده اید.
می دانید چیست!
در گذشته نیز مردم دچار این حلقه جهنمی می شدند اما همان لحظه به خود می گفتند: ای بابا، زندگی همینه دیگه. بهتره برم به کارام برسم.
اما امروزه دیگر نمی شود اینگونه عکس العمل نشان داد؛ چرا که اگر هم بخواهیم اینگونه فکر کنیم همان لحظه هزاران فیلم و عکس از زندگی های موفق و روابط شاد افراد دیگر می بینیم که باز حس بیزاری از خود و عدم موفقیت ما را فرا می گیرد.
امروز اگز حتی پنج دقیقه هم شرایط روحی بدی داشته باشید با 350 عکس از افراد شاد که زندگی اعجاب انگیزی دارند بمباران می شوید و غیر ممکن است احساس نکنید که عیب و ایرادی دارید.
و همین قسمت آخر است که ما را به دردسر میندازد. ما از داشتن حس بد، احساس بدی پیدا می کنیم.
پس باید چه کرد؟!
دوست عزیز، آرام بگیر. کمی بی خیالی لازم است در واقع همین بی خیالی دوای درد ماست.
حالتان خوش نیست، احساس بدی دارید!؟ آن را بی خیال شوید، با این عمل، خود را از آن حلقه جهنمی نجات می دهید .
به خود بگویید : “حالم خوب نیست! اشکالی نداره و چند نفس عمیق بکشید ” همین لحظه است که انگار آبی بر آتش ریخته اند.
واقعیت این است که ما عقب ماندگی دنیای قدیم را به تمسخر می گیریم در حالیکه خود قربانی پیشرفت بشری شده ایم
نکته مهم در اینجاست که ما اغلب افراد متوسطی هستیم، حتی اگر در موردی استثنایی باشید در بسیاری از زمینه ها در حد متوسط هستید.
این طبیعت زندگیست. برای استثنایی بودن نیاز به صرف وقت و انرژی زیادی است و از آنجا که اینها برای اکثریت ما محدودند کمتر کسی در دنیای ما به درجه عالی می رسد.
از لحاظ آماری غیر محتمل است کسی بتواند در همه زمینه ها استثنایی باشد.
شخصیت های برجسته تحاری زندگی داخلی آشفته ای دارند، ورزشکاران خارق العاده اغلب افرادی با تفکری سطحی هستند. بسیاری از مشاهیر جهان احتمالاً به مفهوم زندگی پی نبرده اند .
همه ما در بیشتر موارد انسان هایی در حد متوسط هستیم
به طور مثال، ما در اینستاگرام انسانهای موفق و استثنایی می بینیم و همین دیدن ها ما را به گونه ای شرطی کرده که باور کنیم پدیده استثناء پدیده ای عادیست و از آنجا که اغلب انسان های عادی هستیم این سیل اطلاعات استثنایی به ما احساس نا امنی و ناکافی بودن می دهد
شکل اشاعه فناوری این است که انتظارات افراد را نسبت به خود افزایش داده است. اشاعه تفکر استثنایی بودن موجب شده است که افراد با دیدن آدم های استثنایی حس بدی به خود پیدا کنند، این احساس که باید مبالغه آمیز تر و افراطی تر باشند، که باید جلب توجه کنند و دنبال کننده های زیادی داشته باشند تا انسان های مهمی تلقی شوند.
همه ما می توانیم استثنایی باشیم و همه ما استحقاق یزرگی و عظمت را داریم.
واقعیت این است که جمله فوق در اصل حاوی تضاد است، اگر همه استثایی باشند پس دیگر استثنا بودن معنایی ندارد.
مراقب باشید این تفکر خطرناک است . وقتی شما آن را می پذیرید زندگی فقط زمانی ارزشمند است که شما در جایگاهی استثنایی قرار گرفته باشید . در واقع این حقیقت را میپذیرید که؛ اغلب جامعه بشری و از جمله خودتان بی ارزش هستید.
بلیط سلامتی عاطفی از اینجاست که واقعیت های زندگی را بپذیریم. اینکه:
بخش اعظم زندگی ما خسته کننده و بی ارزش خواهد بود اما ایرادی ندارد.
تعحب نکنید، شما برای سلامتی سبزی میخورید، حتی ممکن است آن را دوست نداشته باشید و برایتان بدمزه باشند اما پس از هضم، بدنتان با احساس سرزندگی بیشتری روبه رو خواهد بود .
بی خیال باشید؛ مفهوم بی خیالی بی احساس بودن و بی اهمیت بودن به چیزها نیست، مفهومش احساس راحتی در متفاوت بودن است.
بی خیال باشید یعنی اهمیتی به شکست و ناراحتی ندهید؛ بخندید و بعد برای آن مشکل یا هدف کاری را که باور دارید درست است انجام دهید.
برای بی خیال شدن یک چیز، باید به چیزی اهمیت دهی که با ارزش تر از آن است.
میل به تجربه های مثبتِ بیشتر، به خودی خود تجربه ای منفی است و برعکس پذیرش تجربه ای منفی به خودی خود تجربه ای مثبت است.
برگرفته از بخش هایی از کتاب هنر ظریف بی خیالی؛ مارک مانسون؛ منیژه شیخ جوادی