عشق و تعلق

عشق و تعلق

عشق و تعلق

عشق و احساس تعلق اساسی ترین تجربه های انسانی به شمار می روند و آنچه افراد برخوردار از حس تعلق و عشق عمیق را از دیگران جدا می سازد، فقط یک چیز است؛ احساس خودارزشمندی.

اگر برآنیم که عشق و احساس تعلق را به طور کامل تجربه کنیم، باید باور داشته باشیم که سزاوار عشق و تعلق هستیم.

وقتی فکر و قضاوت دیگران را کنار بگذاریم و داستان خود را بپذیریم به احساس خود ارزشمندی دست می یابیم و خود را همانگونه که هستیم درخور عشق و تعلق میدانیم.

وقتی پیوسته سعی می کنیم بخش هایی از وجود زندگی خود را که به گمانمان با «منِ آرمانی» ما فاصله دارد، نادیده بگیریم، بیرون از ماجرای زندگی می ایستیم و سعی می کنیم با انجام کارهای بزرگ، کمال گرایی، راضی نگه داشتن دیگران و اثبات خود، احساس ارزشمندی را به دست آوریم.

بزرگترین چالشی که در مقابل اکثر ما قرار دارد این است که باور کنیم هم اکنون و در همین لحظه هم ارزشمندیم. احساس ارزشمندی شرط یا پیش نیازی ندارد.

بسیاری از ما دانسته و نادانسته برای احساس ارزشمندی خود شرط می گذاریم:

  • اگر ده کیلو وزن کم کنم، آدم با ارزشی میشوم.
  • اگر همه فکر کنند پدر یا مادر خوبی هستم احساس ارزش می کنم.
  • وقتی والدینم مرا تایید کنند بلاخره احساس ارزشمندی خواهم کرد و….

 

عشق

زمانی عشق را در خود پرورش می دهیم که اجازه دهیم نقاط قوت و ضعفمان رو شوند.

ما همان قدر می توانیم به دیگران عشق بورزیم که به خود عشق می ورزیم.

شرمنده ساختن سرزنش کردن، بی احترامی و خیانت ریشه عشق را می خشکاند، عشق فقط زمانی می تواند این ضربه ها را تاب آورد که به ندرت روی دهند، وجودشان تصدیق شود و التیام پیدا کنند.

به خود عشق ورزیدن یعنی یادبگیریم چگونه به خود اعتماد کنیم، چگونه به خود احترام بگذاریم و چگونه نسبت به خود مهربان باشیم.

هر روز عشق ورزی را تمرین کنید!

رینا کاب (Renae cob) می نویسد: ” بی تردید افرادی که دوستشان داریم، الهام بخش ما برای در نوردیدن قله های عشق و شفقت هستند، قله هایی که فتح آنها به هیچ صورت دیگری ممکن نخواهد بود.

ما برای سنجش این بلندی ها اغلب مجبوریم به اعماق وجود و هویت خود برویم، یا جنبه های روشن و تاریک، خوب و بد، سازنده و مخرب و در نهایت با رنج خود آشنا شویم تا بتوانیم دیگران را بهتر دوست داشته باشیم.

از این رو مطمئن نیستم بتوان عشق به خود را از عشق به دیگران جدا کرد و این دو در کنار هم یافت می شودند.

ما به شدت دیگران را دوست داریم و شاید فکر کنیم این علاقه، بیش از عشق به خودمان است، اما این علاقۀ  شدید، ناگزیر ما را به اعماق وجودمان می برد تا بتوانیم شفقت به خود را یاد بگیریم. ”

احساس تعلق

تعلق پذیری عبارت است از میل ذاتی انسان برای آنکه بخشی از یک ماهیت بزرگتر باشد.

از آنجا که این میل از نیازهای اولیه ما به شمار می رود، سعی می کنیم با هم نوایی و جلب رضایت دیگران آن را به دست آوریم که اغلب نه تنها جانشین های توخالی برای تعلق هستند بلکه مانع آن نیز می شوند، زیرا تعلق زمانی رخ می دهد که ما خود واقعی و ناقصمان را به دیگران عرضه کنیم.

احساس تعلق ما هرگز نمی تواند چیزی بیش از میزان پذیرش خودمان باشد.

برای احساس تعلق، مطابق میل دیگران رفتار کردن و هم رنگ جماعت شدن خیلی راجت تر از خودپذیری است، اما این ها هیچیک احساس تعلق حقیقی را در ما ایجاد نخواهد کرد

 

موهبت کامل نبودن

 

برگرفته از کتاب موهبت کامل نبودن (مبحث شرم چیست)؛ برنی براون